Thursday, August 27, 2009

ستیغ

پرسه در برزخ امید و نا امیدی سرگذشت ما هست انگار
آهسته برد تا گلویش را تیغ
شد سرخ، افق ز بوسه ای سرخ دریغ
این است سرآغاز شب و روز هنوز
خورشید چو می رسد به رویای ستیغ

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

<$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home