برف
نقش قدمهاي کوچکت
همزاد خوب من
دست مرا بگير
تا گرمي دستانمان يکي شود
تا لحظه هاي سياه من و تو محو
در خاطرات زلال کودکي شود
دستان کوچکت
همبازي دست زمخت کيست؟
قلب مرا دست تو بيتاب مي کند
دست مرا بگير
تا برف مانده است
مي ترسم از بهار
که خاطرات تو را آب مي کند
مي ترسم از بهار
که خاطرات تو را آب مي کند.