Monday, August 08, 2005

باران: شش

و گاه بي حضور باران غبار از خاطرات مي شويم
بي بارش ابر، روز غمناكي بود
تصوير زلال ياد تو خاكي بود
تا خاطره از غبارها پاك كند
بر ديده من پرده نمناكي بود