سال هاست که به میهمانی ام می آیی و هر بار بیش از یک ماه می مانی - هرچند می گویند که مرا به میهمانی خود دعوت کرده ای- اعتراضی نیست تا روزی که حضورت یاری ام می کند که خویش را اندکی پیدا کنم. با حضورت زنگار از روح آزرده ام زدودی دیگربار
آرامش لحظه های پنهانم باش
آیینه واژه های عریانم باش
آلوده ترین عاشق دنیایم من
با دست نوازشی چو بارانم باش