داشتن يا بودن يادداشتها - و شعر گونه ها - ي يکي از ميليونها مهاجر ايراني است که"داشتن" را به اميد "بودن" پشت سر گذاشت، اما پس از سالها به دنبال آنچه بود مي گردد
اسوه مدارا و شرافت و اخلاق رفت و بی شرافتان پاره تنش را نیز در تشیع پیکرش به شهادت رساندند. آیا تاریخ ایران یا جایی دیگر بر این کره خاکی هرگز چنین سبعیتی به خود دیده است؟
احساس می آید و می رود اما شعر همیشه می ماند. ای حس زیبا خوش آمدی!
احساس منم تو شعر نابی یا نه؟
غرق عطشم بگو تو آبی یانه؟
در جاده ای که سوی تو می آید
مقصود تویی بگو سرابی یا نه؟