حوا تمام سیب ها را چیده بود. می خواستم برایت سیبی بکنم چیزی نمانده بود. اما این باعث می شود که همیشه در بهشت بمانیم. زمین را بگذاریم برای آدم و حوا. گوشه ای از بهشت سیبی خواهم کاشت دور از چشم خدا
دلشوره و آشوب عجیبی دارم
با یاد تو احساس قریبی دارم
آدم شده ام بیا تو حوایم باش
درباغچه ام درخت سیبی دارم
...١٣٩١ هم غریبانه از راه رسید...