شعرم نمی آید... نوشتنم نمی آید... خیال بافی ام نمی آید... روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها گذشتند و من نه تنها بی تو که بی خود مانده ام... بی خود و بیخود
در خاک غریب این بیابان بی تو
در حسرت دست خیس باران بی تو
ای گمشده بی تو گم شدم دیگر بار
بازیچه دست روزگاران بی تو