Tuesday, December 27, 2005
يلدا هم گذشت ديگر بار و می آيد ديگر بار - با ما يا بی ما- و من در اين طولانی ترين شب سال، طولانی ترين بهت را تکرار می کنم. يلدای طولانی که سرد و ساکت نيست، دلگير نيست، با هميشه اما فرق دارد و من همچنان مبهوت تمامی یلداهایی که گذشتند
يلدا شب شعر حافظ و راز و نياز
دلتنگی سينه های آلوده راز
اينگونه که بی تو می رود يلدايم
فردا شب نیز، بی تو می آيد باز