حس زلالی باقی می ماند. زمزمه ای بر لب. بیدار هستم یا خوابم هنوز؟ نمی دانم
مانند بهانه بر شب آویخت و رفت
چون سوختن وجود تب دارم دید
مانند تگرگ، رو تب ریخت و رفت
داشتن يا بودن يادداشتها - و شعر گونه ها - ي يکي از ميليونها مهاجر ايراني است که"داشتن" را به اميد "بودن" پشت سر گذاشت، اما پس از سالها به دنبال آنچه بود مي گردد
Sunday, September 08, 2013
نوشته شده بوسيله سيامك -9:00 AM