داشتن يا بودن يادداشتها - و شعر گونه ها - ي يکي از ميليونها مهاجر ايراني است که"داشتن" را به اميد "بودن" پشت سر گذاشت، اما پس از سالها به دنبال آنچه بود مي گردد
با صدای باران از خواب بیدار می شوم. دوست دارم این گونه پر از آرامش بیدارم کنی... حس زلالی باقی می ماند. زمزمه ای بر لب. بیدار هستم یا خوابم هنوز؟ نمی دانم
مانند ترانه بر لب آویخت و رفت مانند بهانه بر شب آویخت و رفت چون سوختن وجود تب دارم دید مانند تگرگ، رو تب ریخت و رفت